"سیاهی شب" پارت ۶
از زبان ته :
یهو پاشد رفت تو بالکن منم دنبالش رفتم
باورم نمیشد داشت گریه میکرد ولی چرا ...
رفتم پیشش
_ یاا چرا گریه میکنی ؟
_ هق .... مرسی که .... هق گذاشتی ..... بیام خونت .... هق .... ازت ممنونم
_ دوستیم بهر حال باید کمکت میکردم
یهو بغضش ترکید
میخواستم بغلش کنم اما از اینکار مطمعن نبودم
ولی بغلش کردم
یه مقدار اروم گرف
از بغلم اومد بیرون
لپاش گل انداخته بود ..... یهویی خندم گرف
_ یااا چته ؟؟ نخند......اگه منم تورو یهویی بغل کنم لپات گل میندازه
_ باشه بابا
خو عزیزانم معذرت میخوام که نذاشته بودم 🙃
در تصکیر بالا عکس نصفه من را مشاهده میکنید 😐😂😂
یهو پاشد رفت تو بالکن منم دنبالش رفتم
باورم نمیشد داشت گریه میکرد ولی چرا ...
رفتم پیشش
_ یاا چرا گریه میکنی ؟
_ هق .... مرسی که .... هق گذاشتی ..... بیام خونت .... هق .... ازت ممنونم
_ دوستیم بهر حال باید کمکت میکردم
یهو بغضش ترکید
میخواستم بغلش کنم اما از اینکار مطمعن نبودم
ولی بغلش کردم
یه مقدار اروم گرف
از بغلم اومد بیرون
لپاش گل انداخته بود ..... یهویی خندم گرف
_ یااا چته ؟؟ نخند......اگه منم تورو یهویی بغل کنم لپات گل میندازه
_ باشه بابا
خو عزیزانم معذرت میخوام که نذاشته بودم 🙃
در تصکیر بالا عکس نصفه من را مشاهده میکنید 😐😂😂
۶۰.۹k
۰۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.